شهید حسین ثقفی فر بهتاریخ ۳/۴/۱۳۴۲ در روستای غنی آباد از توابع شهرستان بشرویه در خانواده ای مذهبی ومتدین دیده به جهان گشود. در دوران کودکیش، با دست نوازش و تربیت والدین بزرگ شد.مهر و محبت خانواده در روستای محروم و کویری زادگاهش، از او انسانی زبده و آبدیده ساخت.
شهید حسین ثقفی فر، علاقهزیادی به تحصیل علم داشت و توانست دیپلمخود را با موفقیت به پایان برساند وبعد از دیپلم به عضویت رسمی سپاه درآمد. باتوجه به استعداد و علاقه وافر او به درس، توانست در رشته پزشکی قبول شود. در دوران تحصیل خودنمرات عالی کسب می کرد و به عنوان یکی از نفرات برتر کلاس بود. وی حدود ۱۸ ماه رابرای گذراندن دوران تحصیل خود، در اصفهان زندگی کرد. ولی شور حضور در جبهه، او راواله و شیدا کرده بود.
اوقات فراغت خود رادر کارهای کشاورزی و دامداری به پدر کمک می کرد. او انسانی وارسته و با معنویتهاخو گرفته بود. نمازش را همیشه در مسجد به جماعت می خواند. در دل شب راز و نیازهایعاشقانه با معبود خود داشت. در اذکار شبانه خود با اشک و زاری، درخواست تنهاآرزویش را از خداوند می کرد. تنها آرزویش شهادت در راه خدا بود. وی نسبت به انجامفرائض دینی دقیق بود و نسبت به پرداخت خمس خود خیلی دقت داشت. درجلسات مذهبی مداحیمی کرد وعاشق اهل بیت(ع) بود.
شهید حسین ثقفی فر، قبلاز انقلاب در کار پخش اعلامیه و پوستر از هیچ کوششی فروگذار نبود، بطوری که هنگامعزیمت به بشرویه و حمل کیفش که پر از اعلامیه بود، به دست مزدوران پهلوی افتاد و بهزندان رفته و مورد شکنجه قرارگرفت.
مدتهای مدیدی را درجبهه گذراند و در چندین نوبت به مناطق جنگی اعزام شد. درسال ۱۳۶۲ ازدواج کرد کهحاصل این ازدواج یک پسربود. هنوز ۱۵ روز بیشتر از ازدواجش نگذشته بود که عشق حضوردر جبهه، او را به مناطق جنگی کشاند. بعد از رشادت های بسیار و حضور متمادی درصحنه های کارزار با صدامیان کافر، بالاخره در تاریخ ۲۵/۱۰/۱۳۶۵ حین عملیات افتخارآفرین کربلای ۵ در منطقه شلمچه به فیض شهادت نائل شد.
به گفته همسرش؛ برایآخرین بار که می خواست به جبهه برود، پسرچهارماهه اش را بغل کرد و بوسید و در اینهنگام، فرزندش اولین لبخند را به او زد. او مسرور و خوشحال از لبخند جگر گوشه اش،مرتب به او نگاه می کرد و وی را می بوسید. مشخص بود که دیگر برنخواهد گشت.
آرزوی علو درجات و همنشینی با ائمه اطهار(ع) برای این شهید پرافتخار میهن. روحش شاد و یادش گرامی.
وصیت نامه شهید حسین ثقفی فر
بسم الله الرحمن الرحیم
اِنَّ اللهَ یحب الذینیقاتلون فی سبیله صفاً.
ای خدای بزرگ به امید تو بهجبهه می روم و از تو می خواهم که پشت و پناه تمام رزمندگان اسلام باشی.
ای خدای بزرگ جز تو امیددیگری در جبهه نداریم امیدوارم که به جز رضای تو دستم را روی ماشه نبرم و از تو میخواهم که من را به آرزوی دیرینم که همان شهادت است برسانی.
ملت غیور و قهرمان ایران ماکه برای حفظ و حراست از اسلام عزیز به جبهه می رویم از شما می خواهیم که وحدت وانسجام خود را هر چه بیشتر حفظ کنید دشمن وقتی ناتوان خواهد بود که بین شما وحدتاسلامی وجود داشته باشد، هر چه فریاد دارید بر سر آمریکای جنایتکار بکشید، بهعنوان برادری کوچک از شما می خواهم که امرهای امام امت را اطاعت کنید و یک لحظهاین اسطوره مقاومت و تقوا را تنها نگذارید.
دشمن خار و زبون بداند که هرچه عزیزان و علمای ما را از بین ببرد ملت منسجم تر شده و دماغش را هر چه زودتر بهخاک خواهند مالاند.
ای پدر و مادر عزیزم می خواهمکه اگر انشاءالله شهید شدم برایم گریه نکنید چون شهید گریه نمی خواهد طرفدار ورهرو می خواهد.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدیخمینی را نگهدار والسلام علیک و رحمه الله و برکاته – حسین ثقفی فر ۲۹/۹/۶۰
وصیت نامه شهیدحسین ثقفی فر
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله یحب الذین یقاتلون فیسبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص
باسلام و درود فراوان بهپیشگاه ولی عصر حجه بن الحسن(عج) و نایب برحقش و شهیدان راه اسلام و امت شهیدپرور:
پروردگارا با عشقی جانسوز وبرخاسته از قلبم به سویت گام می نهم عاشقی سراپای وجودم را فرا گرفته و مرا به سوینور رهنمون است. خداوندا همانگونه که عاشقت شده ام ، تو نیز عاشقم شو و مرا بادیدارکننده هایت محشور گردان.
خداوندا به من توفیق بده تاجان در بدن دارم در راه تو قدم بردارم و همیشه و در هنگام شهادت نام تو ورد زبانمباشد. پروردگارا از سر تقصیراتم درگذر تا با قلبی پاک، آرام و بدون اضطراب بسویتپرگشایم و عروس شهادت را در آغوش کشم، معبودا، امام عزیزمان را که ما را ازگمراهیها و ضلالتها نجات بخشیده و به سوی نور هدایتمان نمود تا ظهور پسرفاطمه(ع)برای ما نگهدار، خداوندا، شهیدان راه اسلام (را) از صدر تاکنون بیامرز و به ماتوفیق ادامه راهشان عنایت فرموده و هر چه زودتر ما را هم در جمع آنها قبول بفرمای.
حال که بعد از هزار و چهارصدسال می رود تا ندای اسلام به گوش جهانیان رسیده آنها را از خواب غفلت بیدار نماید،همه می دانیم که این ندا باید با ایثار و خون همراه باشد تا مفید واقع شود، چرا کهحسین(ع) ندای برحق اسلام را با نثار خون خود به گوش مردم رساند، و درسی بزرگ بهادامه دهندگان راهش داد که اسلام با خون و ایثار و فداکاری رشد می کند نه باشمشیر. پس ای حسین(ع) عزیز! یا مرا هم در زمره عاشقان و یارانت محسوب نموده چرا کهدر عشق به تو، در آرزوی شهادت، سوختم.
خداوندا شرمنده هستم که درطول عمر نتوانستم قدمی در راه تو بردارم به جبهه می روم تا خدمتی ناچیز کرده، خودرا ساخته و بسویت بشتابم شاید قبولم کنی انشاءالله. خدایا کوچکتر از آنم که وصیتکنم به مردم، و برایشان پیام بفرستم زیرا که خودم محتاج هزاران پیامم تا هدایتگردم.
اما ای شرق و غرب بدانید کهملت هدف خود را شناخته و به شناختنش اعتقاد کامل دارد و در راه عقیده اش استوار است،درود بر این چنین ملتی که به قول امام عزیزمان الهی شده است، مرحبا بر شما کهفرزندانی شایسته تربیت فرمودید که اسلام به وجودشان افتخار می کند، درود براینچنین ملتی که به وجود امام عزیز افتخار می کند و مطیع اوامرش می باشد. پس خدایاملت قهرمان ایران را که یاوران صادق تو می باشند و این صداقت را با خون و ایثاربیان نموده اند یاوری کن تا هر چه زودتر بر شرق و غرب پیروز شده کربلا و خانه ات وقدس را نجات داده مملکت اسلام را به صاحب اصلیش بسپارند. (آمین)
به عنوان تذکر چند جمله ای بهنام وصیت می نویسم شاید مفید باشد. ای مردم دلیر! امام عزیز را تنها نگذارید، ومطیع فرمانش باشید، به خودسازی مشغول شوید و برای آخرت توشه بردارید و عمر خود رابیهوده هدر ندهید، که دنیا فانی است، از پدر و مادرم می خواهم که در مرگ من گریهنکنند بلکه اگر خواستند گریه کنند بر غریبی ابااعبدالله الحسین(ع) گریه کنند . ازبرادرانم می خواهم که راهم را ادامه دهند از خواهرانم می خواهم که عفت خود را حفظنموده همسری شایسته برای شوهرهای خود بوده و فرزندانی شایسته تربیت کنند.
پدر و مادرم می بخشید که منفرزندی شایسته برای شما نبودم من را حلال کنید و از تمام کسانی که از طرف من رنجیدیده اند بخواهید که حلالم کنند جبهه را فراموش نکنید و به شهادت فرزندتان افتخارکنید.
خدایا روحانیون عزیز اینادامه دهندگان طریق حق را حفظ بفرما پروردگارا رزمندگان جبهه اسلام را به پیروزینهایی برسان.
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته به تاریخ ۲/۲/۱۳۶۲ حسین ثقفی فر
خدایا خدایا تا انقلاب مهدیتو را به جان مهدی خمینی را نگهدار
وصیت نامه شهید حسین ثقفی فر
بسم الله الرحمن الرحیم تاریخ ۱۷/۱۲/۶۳
لاحول ولاقوه الله باللهالعلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولا و نعم النصیر
هرکس که هوای عالم رانکند باید گره علاقه را باز کند
دام است تعلقات دنیایدنی در دام چگونه مرغ پروازکند
بارالها تعلقات دنیا مرا درلجنزار خود فرو برده و مرا از آخرت باز داشته است هر وقت که به یاد مرگ می افتماحساس ترس کرده وحشت تمام بدنم را می گیرد. آری همین است انسانی که وابسته به دنیابوده و زنجیرهای اسارت او را به خود مشغول نموده باشد مرگ را شما… لذا …. استکه جانش گرفته می شود و دنیا را از دست می دهد.
الهی گام در جبهه گذاشته ام و در وادی نور قدمبرمی دارم اما هنوز یک پایم بدنیا چسبیده است، هنوز آرزوی ماندن در دنیا را دارم ،هنوز به فکر این هستم که چه کنم تا بهتر بتوانم از دنیا استفاده کنم. خدایا نجاتمبده.
به نام رزمنده آمدم اما اثریاز رزمندگی در وجود من نیست ما را سرباز امام زمان می دانند اما سرباز امامزمان(عج) را با دنیا چه کار، دوستی دنیا با سربازی امام زمان(عج) بودن منافات دارد. الهی من را ببخش و در این لحظه های آخر هدایتم کن تا پی ببرم چه کنم تا محبتدنیا از دلم برود و عشق به لقاء تو در وجودم شعله ور گردد، الهی مُردم ولی تو رانشناختم تا در جهت خودسازی خود تلاش کنم، الهی در این چند روز که از عمرم باقی استبه من معرفت عطا کن تا بشناسم و درک کنم آنچه را که یک انسان والا باید درک کند .
خدایا تو را عبادت نمودم اماعبادتم با شناخت و یقین کامل همراه نبود اگر ترا حقیقتاً می شناختم دیگر چرا ازمرگ بترسم، مرگ برایم ازعسل گواراتر بود.
معبودا مرا دریاب پروردگارادستم را بگیر و نجاتم بده. معشوقا با نام شهید از دنیا خواهم رفت دوستان و آشنایانمرا شهید خواهند نامید اما تو از درون من آگاهی که چه موجودی هستم ، پس از تو میخواهم همانطور که در دنیا روی گناهانم سرپوش گذاشتی در آخرت مرا پیش شهدا خجالتزده نکنی . …. که شهدا به تو شکایت خواهند کرد از دست من ، چرا به من قداست و ..را از بین بردم و حلّه شهادت به تن بی لیاقت من نمی خورد.
معبوداً دلم گرفته و وجودمآتش می گیرد که عمرم رفت اما کوله بار من جز گناه و معصیت چیزی ندارد … رفت ودار حساب رسید و من خونسرد و بی توجه بدور از فکر فردا و حساب قیامت هنوز سر به سردنیا گذاشته و با او کلنجاری می روم- فرداست که پتک آهنین مرگ مرا به خود آورد وآن وقت است که افسوس خوردن درد را دوا نمی کند.
خدایا مرا دریاب و کمکم کناگر نظری به من کنی لطف و محبت تو مرا کفایت می کند حَسبی الرّبُ مِنَ المَربوبینو حَسبی الخالق مِنَ المَخلوقین. با همه معصیت و گناهکاری باز هم نا امید نیستمچرا که بزرگترین گناه نا امیدی است باز هم امید به عفو و بخشش تو دارم پس قلم عفوبر جرائمم بکش و مرا پاک از دنیا ببر چون تحمل عذاب آخرت را ندارم.
ای امت قهرمان بهوش باشید وهوشیارانه راه شهدا را تداوم بخشید بدانید که از ابرقدرتها کاری ساخته نیست شماآبروی اسلام را در جهان حفظ نمودید شما با یاوری خود به امام روح ا… قلب پیامبرو ائمه را روشن نمودید بدانید که دشمن به رزم و مبارزه و استقامت شما در دل احسنتمی گوید و انگشت تعجب به دندان می گیرد. آفرین بر شما که جلودار رزم خونینمستضعفین شدید ایمان و اخلاص و اتحاد شما ملت ایران ملتهای مظلوم افغان و لبنان وفلسطین و سودان و مصر و دیگر ملل دیگر را از خواب بیدار نمود و شما بودید که بهآنان آموختید مرگ با عزت هزار بار از زندگی با ذلت بهتر است و این شعار را سرلوحهکار خود قرار دهید و راه خودتان را ادامه دهید و هیچ از بازیهای سیاسی نترسید کهخدا با شماست.
ای مسئولین اجرایی و ادارات وای کسانی که یک گوشه ای از چرخ این انقلاب را به هر نحوی گرفته اید بهوش باشیدو ازطعنه و توطئه دشمنان نهراسید و راه حق را ادامه دهید. در جامعه به عدالت رفتارنمائید و این محرومان مستضعف روستایی را جلو درب ادارات منتظر نگذارید که قلب امامو ملت مظلوم وامام زمان(عج) از این عملها می رنجد. ای عزیزان اگر فرزندان وبرادران شما خالصانه در جبهه ها می جنگند دلگرمی آنها به این است که در مملکتایران احکام اسلام که سالها سال اجداد و پدران ما انتظار چنین حکومتی را می کشیدندپیاده می شود. اگر خدای نکرده در این امر مهمی که به عهده گرفته اید در جهت پیادهکردن احکام اسلام کوتاهی کنید بدانید که خون شهدا را پایمال نموده اید پسکارهایتان را به نحو احسن انجام دهید و قدر این جمهوری را بدانید و با جان و دل ازآن پاسداری کنید چرا که این جمهوری اسلامی و این رهبر عزیز نعمت عظمایی است کهخداوند نصیب ما فرموده است.
چند تا تذکر هم به پدر و مادرو برادران و خواهران و همسرم دارم از همه شما می خواهم که تقوا را پیشه خود کنید واز من راضی باشید و در عزای من گریه نکنید صبر را نصب العین خود قرار دهید که صبربرای ایمان به منزله سر است برای تن ، اگر سر برود تن هم می رود همانگونه اگر صبربرود ایمان هم می رود.
پدرم فرزند خوبی برای شمانبودم از موقعی که خوب و بد را فهمیدم شما را اذیت نمودم امید که به بزرگی خود منرا ببخشید تا خدا هم من را ببخشد.
ای مادرم تو را به زهرایمرضیه سوگندت می دهم که در مرگ من بی تابی نکنی چرا که اجر خودت را ضایع نموده ایمقاوم بایست و استقامت کن، اشکی که می خواهی برای من بریزی بر سرور آزادگان حسینبریز، و شما ای خواهرانم عفت خود را حفظ نمائید و صبورانه به مانند زینب(س)استقامت کنید و پیام خون شهیدتان را به همه برسانید.
و شما ای برادرانم راه شهیدخود را ادامه دهید و سرپیچی از امر پدر ننمائید و تو ای همسرم مرا ببخش که درعنفوان جوانی تو را تنها گذاشتم بدان که زندگی حقیقی سرای آخرت است و دنیا بازیچهای بیش نیست، آنطور که خدا فرموده عمل کن، لازم بود که من در این راه بروم حفظاسلام از همه فرائض بالاتر است، انشاءا… خداوند به تو هم اجر شهید عنایت کند.
…….. از کلیه اهالیروستای غنی آباد و دوستان و آشنایان می خواهم اگر حقی از آنها بر ذّمه من استبخاطر خدا از من راضی باشند تا در آن دنیا گرفتار نباشم- مرا در زادگاهم دفن نمائید.
برشما باد پاسداری از خونشهدا و اطاعت از امام امت و السلام علی عبادالله الصالحین جمعه ۱۷/۱۲/۶۳ حسین ثقفیفر
منبع : اداره اسناد وانتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی
نظرات
ارسال یک نظر