شهید علی صفری نادری
نام پدر: رضا
تاریخ تولد: 1345/01/01
محل تولد: بشرویه
تاریخ شهادت: 1360/09/09
محل شهادت: بستان طریق القدس
محل دفن: بشرویه
یگان خدمتی: بسیج
شهيد علي صفري نادري در سال 1345 در خانواده مؤمن و متعهد در شهر بشرويه ديده به جهان گشود. او دوران تحصيلات خود را تا سطح متوسطه با موفقيت بسيار خوبي گذراند. شهيد از همان دوران راهنمايي در جلسات قرآن و نماز جماعت حضوري فعال داشت و دوستان و همكلاسيهايش را به اين امر دعوت ميكرد و با اوجگيري نهضت شكوهمند اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني (ره) براي توجه ساير همكلاسيهايش به شركت در پيروزي اين انقلاب عظيم از آنان دعوت ميكرد تا در جلسات و بحثهايي كه پيرامون اين هدف تشكيل ميشد شركت نمايند.
شهيد با گروههايي كه مخالف حركت عظيم مردم مسلمان بودند سخت مخالفت ميكرد. او كه روح و جسمش با روحانيت اصيل و متعهد پيوند خورده بود از عاشقان و ارادتمندان حضرت امام (ره) بود و هميشه ميگفت: ما بايد گوش به فرمان رهبر باشيم و در زمان تحصيلش در دبيرستان در جهت تشكيل انجمن اسلامي دانشآموزان
تلاش فراواني كرد و با تشكيل بسيج مستضعفين در اين دانشگاه عشق و شهادت و ايثار ثبت نام نمود و آماده دفاع از اسلام وميهن اسلامي بود و ساير دوستان و همكلاسيهايش را هم به شركت در بسيج و ارتش بيست ميليوني تشويق ميكرد.
شهيد علي صفري نادري در تاريخ 9/8/1360 با 74 نفر ديگر از همرزمانش از بسيج بشرويه عازم جبهههاي نور عليه ظلمت گرديد و در عمليات طريق القدس در كربلاي بستان با كفار بعثي شجاعانه جنگيد و شهر بستان آزاد شد كه سرانجام بر اثر اصابت گلوله دشمن كافر پيكر پاكش در خون غلطيد و روح ملكوتيش در جوار عند ربهم يرزقون قرارگرفت
شهيد در بخشي از وصيتنامه خود به ما چنين سفارش ميكند: اگر شهيد شدم به اين چنين سعادت عظيمي رسيدم خواهش ميكنم بر من گريه نكنيد و براي تحقق اسلام تحت رهبري حضرت امام خميني (ره) بكوشيد تمنا دارم خط امام و ولايت فقيه و روحانيت اصيل را پيشه كنيد.
«روحش شاد وراهش پر رهرو باد»
وصیت نامه

اینجانب علی صفری نادری فرزند رضا شماره شناسنامه ۴۶ متولد در بشرویه تاریخ تولد ۱۳۴۰کلاس دوم تجربی دبیرستان طالقانی بشرویه و نیز عضو بسیج مستضعفین و انجمن اسلامی دانشآموزان بشرویه در ساعت هشت و نیم شب شنبه سوم محرم وصیتنامهام را بدین شرح مینویسم:
بسم الله الرحمن الرحیم
« و ما ارسلنا من قبلک الا رجلا نوحی الیهم من اهل القوی افلم یسیرو فی الارض فینظرو کیف عاقبه الذین من قبلهم و لدار الاخره خیر للذین اتقوه افلا تعقلون»
« و ما هیچکس را پیش از تو نفرستادیم جز آنکه رسولان (مانند تو) مردانی بودند از اهل شهرهای دنیا که به وحی ما مؤیدند (اینانکه به انکار رسول به راه کفر و باطل میروند آیا در روی زمین سیر نکرده تا عاقبت حال پیشینیان که چگونه هلاک شدند بنگرند و
شما مؤمنان اگر تعقل کنید به خوبی خواهید فهمید که سرای آخرت برای اهل تقوا (ازحیات دنیا) بسیار نیکوتر است».
در بستر تاریخ همواره دو گروه را در نبرد میبینیم و خواهیم دید.حق و باطل. گروه حق عاشقان راه خدایند ایمانهایی چونان کوه دارند تقوا پیشه می کنند و ایثار می کنند خون پاکشان در رگهای اجتماع جاری است و حیاتبخش و حرکتزا است و بر هم زن سکوت و جمود و خور و خواب و بیتفاوتی و تن به ظلم دادنها و اسیر زر و زور و تن پرور شدنها. پاسداران قسط و عدل و خرمنکوب بیدار و فرمان به نیکی رانند و از بدیها باز دارند و…. و گروه باطل سر در آخور دنیا نهند و بسان چهارپایان میخورند و میخوابند و شهوت میرانند و وحشتناکتر گاهی در لباس درآیند و چهره پاک و متقی بخود گیرند تا باطن کثیفشان را با ظاهری آراسته بپوشانند و بدینسان با حربهای کاریتر به جنگ حق پردازند و این دو گروه همیشه مقابل هم بودهاند هابیل را در مقابل قابیل دیدیم و ابراهیم (ع) را در برابر نمرود و موسی(ع) را در برابر فرعون (ع) و محمد (ص) را در برابر ابوسفیانها و علی را در برابر قاسطین ،مارقین و ناکثین و حسین(ع) را در برابر یزید و خمینی را در برابر ابر قدرتهای شرق و غرب و مزدوران داخلی همچون منافقین و ملیگراها و لیبرالها و فریب خوردههای فراری و نوکر بیگانه همچون بنیصدرها و رجویها و اکنون که حق و باطل را شناختیم باید یکی را انتخاب کنیم یکی راه منتهی به بهشت می شود و سرای آخرت (حق) و دیگری راه جهنم و دوزخ و کافران و منافقان.پس چه بهتر که راه بهشت و شهیدان و پیمبران و امامان را پیشگیریم راهی که حسین و یارانش پیشگرفتند و درس آزادگی و شهامت را به انسانها آموخت.
اینک که افتخار دارم که اندکی از راه حسین(ع) را بپیمایم و فریاد هل من ناصر ینصرنی فرزند حسین را در جبهه جنگ پاسخ گویم سفارشی به پدر و مادر عزیزم و خواهرم و شوهرش دارم و وصیت من این است که من نیز همچون دیگر برادران وخواهران این راه را دنبال میکنم و چه سعادتی از این بالاتر. در این ۱۶ سالی که از عمر من میگذرد نتوانستم برای مردم کاری کنم و غرق در گناه میباشم از شما خانواده محترم و آشنایان و آنهائیکه به طریقی با من آشنایند میخواهم که از درگاه خدا طلب
آمرزش نمایند.
ضمناً به خانوادهام میگویم که یک روز روزه خورده دارم اگر شهید شدم و به آرزویم رسیدم و نتوانستم روزهام را بگیرم برایم روزه بگیرند و اگر من شهید شدم و به این فیض عظیم رسیدم خواهش میکنم بر من گریه نکنید و برای تحقق اسلام تحت رهبری امام بکوشید.
پیام به عمو و خاله و دایی و تمام قوم و خویشان و دوستان و همسایگان دارم وآن اینست که همیشه راه رضای خدا را بپیمایند و از حق منصرف نشوند و نیز برای من بنده روسیاه در درگاه خدا دعا کنید.
پیام برای برادران دانشآموز و همکلاسانم و نیز معلمان متعهد و مکتبی و آن این است که ای معلمان شما شغلی خدائی دارید و باید احکام خدا و قرآن و اسلام را به دانشآموزان یاد دهید شما ای برادران دانشآموز امیدوارم که بتوانید جسم و روحتان را در راه خدا پرورش دهید و در برابر دسایس شیطانی مقاومت کنید ضمناً از تمام برادران راضی هستم و اگر خدای نکرده از پیشه من به کسی ظلم شده میخواهم که مرا ببخشد و نیز تمنا دارم خط امام و ولایت فقیه و روحانیت اصیل را پیشه خود کنند و نیز شما ای برادران بسیجی امیدوارم که وظیفه خطیری که بعهدهی شما است به خوبی انجام دهید و نگهبانیتان در راه خدا و برای رضای او باشد که یک شب نگهبانی در راه خدا از هزار سال که روز آنرا روزه بگیرند و شب آنرا نماز خوانند بهتراست و نیز نمازهایتان را در سر وقت بخوانید و به اوامر و دستورات امام عمل کنید (اگر چه من بنده ذلیل و خوار عمل نکردم) و برای من دعا کنید.
و اکنون حق و باطل درمقابلهماند. حق ایمان میآورد و باطل کفر. حق راستی میطلبد و باطل کجی. حق صلاح میخواهد و باطل فساد. حق زندگی میدهدو باطل مرگ…. و این وعده خداست که سرانجام حق را پیروزی فرا رسد و باطل را شکست. حق ماندنی است و باطل رفتنی چرا که حق، حق است و باطل، باطل … .
« ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین»
پروردگارا همانگونه که ابراهیم را برای واژگون کردن کُل نمرودیان و موسی را برای نابودی کٌل فرعونیان و حسین را برای در هم کوبیدن کاخ یزیدیان ، خمینی را برای برچیدن بساط صدامیان یاری فرما.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
والسلام علی من التبع الهدی
برادر کوچک شما علی صفری نادری
نظرات
ارسال یک نظر