شهید سید محمدرضا خاکساری مقدم


سيدمحمد خاكساري مقدم
نام پدر : سيد حسين
دانشگاه : مركز تربيت معلم شهيد مفتح فردوس
مقطع تحصيلي : كارداني
رشته تحصيلي : آموزش ابتدايي
مكان تولد : بشرويه (خراسان جنوبي)
تاريخ تولد : 1345/02/22
تاريخ شهادت : 1364/11/21
مكان شهادت : ام الرصاص
عمليات : والفجر 8

زندگی نامه :

بیست و دوم اردیبهشت ماه ۱۳۴۵در شهرستان بشرویه به دنیا آمد.پدرش آقا سیدحسین کشاورز بود و مادرش فاطمه خانم نام داشت. وی در مرکز تربیت معلم شهید مفتح فردوس دوره ی کاردانی رشته آموزش ابتدایی به عنوان دانشجو پذیرفته شد. بیست و یکم بهمن ماه ۱۳۶۴در عملیات والفجر ۸در منطقه اروند براثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.پیکر مطهرش در زادگاهش به خاک سپرده شد

 

شهید سیدمحمد خاکساری در اردیبهشت سال 1345 در خانواده ای مذهبی و از سادات حسینی منسوب به صدیقه طاهره(س) متولد شد. تحصیلات مقدماتی را تا پایان دوره دبیرستان با موفقیت گذراند. ذکاوت، تیزهوشی، صمیمیت، محبوبیت، خدمت به اهل بیت عصمت و طهارت، تواضع، نظم و انضباط، صبر و استقامت و پایداری از مهم ترین ویژگی هایی است که به وی شخصیتی ممتاز بخشید.

شهید خاکساری از همان اوان کودکی در هیئت مذهبی سادات الحسینی با عنوان خادم الحسین توفیق خدمت یافت و به گفته پدرشان چون ایشان بسیار ارادتمند به اهل بیت عصمت و طهارت بوده است نسبت به احکام دین مقدس اسلام و خانواده پیامبر(ص) علاقه وافر داشت و به ویژه در مراسم هیئت محترم سادات الحسینی به طور مداوم شرکت می نمود. گوشت و پوست وی با محبت اهل بیت علیهم السلام به خصوص حضرت فاطمه(س) عجین شده بود.

با پیروزی انقلاب اسلامی با سعی و تلاش فعالانه در راهپیمایی ها و عزاداری امام حسین(ع) و پایگاه های بسیج شرکت نموده و همیشه حضور مستمر داشت. وضعیت تحصیلی ایشان در سطح مطلوب بوده به طوری که تمامی معلمان و مدیران نسبت به وی رضایت و عنایت خاص داشتند و به کرات موجبات تحسین و تشویق آنان را فراهم آورد. وی پس از اخذ دیپلم در سال 1363 از طریق آزمون سراسری در مرکز تربیت معلم شهید مفتح فردوس در رشته آموزش ابتدایی پذیرفته شد و به ادامه تحصیل پرداخت. چون به قرآن و دعا و راز و نیاز علاقه وافر داشت در مرکز تربیت معلم یکی از برگزار کنندگان فعال دعای شریف توسل و کمیل و سایر مراسم مذهبی بود.

با توجه به این که ایشان در پی فرصت برای حضور در جبهه نبرد بود دوران تربیت معلم را بهترین زمان برای عزیمت به جبهه تشخیص داد و در سال دوم تربیت معلم به تاریخ پنجم دی ماه 1364 با سایر دوستانش در مرکز تربیت معلم عازم میدان نبرد گردید.

به گفته یکی از همرزمانش شب عملیات والفجر هشت فرمانده همه ی رزمندگان را خواست و گفت سه گروه را در جمع خود نمی پذیرم آنان که دل به دنیا بسته اند و از آن نمی توانند صرف نظر کنند، کسانی که از حمله دشمن هراس به دل دارند و آنان که تجربه کافی برای عملیات ندارند. کسانی که اولین بار اعزام شده اند می توانند در عملیات شرکت نکنند هرکسی داوطلب است دستهایش را خضاب کند. شهید با آن که اولین بار اعزام شده بود اعلام آمادگی کرد و گفت: من یکی از اولاد امام حسین(ع) هستم و خون جدم در رگ های من جریان دارد و با نوحه سرایی رزمندگان دیگر را تحت تاثیر قرار داد.

او بعد از این که تلاش های خالصانه، مجاهدت ها و رشادت های زیادی را از خویش نشان داده بود در عملیات والفجر 8 در تاریخ 64/11/21 در حالی که داخل سنگر مشغول ادای فریضه نماز بود مجروح گردید و پس از انتقال به بیمارستان صحرایی در منطقه به علت شدت جراحات وارده به شهادت رسید.

یکی از همرزمانش می گوید وقتی سر شهید را در کنار گرفتم اشک های شهید را بر گونه هایش دیدم وقتی علت را پرسیدم گفت: برای چه سرم را از کنار مادرم فاطمه زهرا(س) برداشتی.

وصیت نامه :

وصيت نامه شهيد سيد محمد خاكساري مقدم
تاريخ : 1364/11/09

بسم الله الرحمن الرحيم

(إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ)

«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِيمِنْجُنْدِكَ فَإِنَّ جُنْدَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ، وَاجْعَلْنِيمِنْ حِزْبِكَفَإِنَّحِزْبَكَهُمُالْمُفْلِحُونَ ، وَاجْعَلْنِيمِنْ أَوْلِيَائِكَفَإِنَّأَوْلِيَاءَكَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاهُمْيَحْزَنُونَ ؛خدايا مرا از سپاه خود قرار ده كه سپاه تو منحصرا هميشه فاتح و غالبند و مرا از حزب خود مقدر فرما ، كه حزب تو منحصرا پيوسته فيروزند و مرا از دوستان خود قرار ده كه البته دوستان تو ( در دو عالم ) هيچ ترس و غم و اندوهي در دل ندارند »

بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با درود به پيشگاه يگانه منجي عالم بشريت حضرت بقيه الله(عج الله تعالي فرجه) و نائب بر حقش، خميني بت شكن و با درود و سلام به رزمندگان هميشه پيروز اسلام كه براي دفاع از اسلام مي جنگند و سلام بر شهيدان به خون غلطيده اسلام و انقلاب اسلامي ايران ، همچنين شهداي بشرويه كه جان خويش را در راه اسلام تقديم نموده اند و با سلام و درود به ملت قهرمان و شهيد پرور ايران كه با كمكهاي خود مشت محكمي بر دهان ياوه گويان شرق و غرب مي كوبند.

شكر ميگذارم خداوند قادر يكتا را كه به من توفيق داد تا بتوانم پا به جبهه نبرد حق عليه باطل گذارم و در كنار ديگر برادران از اسلام عزيز و ميهن اسلاميمان دفاع نمايم، جبهه اي كه در آن تمامي حق در مقابل تمامي باطل ايستاده است و ملت ما در اين جبهه تا سرحد از دست دادن جان و شهادت بقول امام عزيزمان، ملت ما در مقابل تمامي كفر، با قامتي به بلندي ابديت ايستاده است.

من هم در اين راه آگاهانه قدم گذاشتم و آگاهانه به جبهه آمدم و آگاهانه جنگيدم و اگر شهيد شدم، بدانيد آگاهانه شهيد شده ام.

هدف من از آمدن به جبهه اين بود كه، چون خود را در مقابل مكتبم كه همان اسلام است مسئول مي ديدم، اسلامي كه با خون هزاران هزار شهيد از صدر اسلام تاكنون آبياري گرديده، اسلامي كه بخاطر به ثمر رسيدن آن افراد زيادي سختيها كشيده و شكنجه ها ديده اند، اسلامي كه حسين ها و ابوالفضل ها و علي اكبرها و علي اصغر ها را در راه خود فدا نموده است، اسلامي كه به خاطر آن افراد زيادي اسيري ها كشيده اند و آواره گيها ديده اند، لذا بر خود وظيفه ديدم كه بايد در هر حال ازاسلام عزيز پاسداري نمايم.

من پاسدارم، هرگز نكنم پشت به مكتب

گر سر بدهم، بر سر پيمان خود هستم

اگر لياقتي بود و خداوند مرا به حضورش پذيرفت، از شما ملت غيور و هميشه در صحنه مي خواهم كه امام را تنها نگذاريد و براي ايشان دعا كنيد، زيرا امام قلب انقلاب اسلامي است و تا زماني كه امام را داريد، جمهوري اسلامي زنده و پاينده است و به كشور آسيبي نمي رسد.

اي جوانان مبادا در غفلت بميريد، كه علي (ع) در محراب عبادت شهيد شد و مبادا در حال بي تفاوتي بميريد كه علي اكبر حسين در راه حسين (ع) و با هدف شهيد شد. اي جوانان نكند در رختخواب ذلت بميريد، كه حسين در ميدان نبرد شهيد شد.

اي مادران، مبادا از رفتن فرزندتان به جبهه جلوگيري كنيد كه فردا در محضر خدا نمي توانيد جواب زينب را بدهيد، كه تحمل 72 شهيد را نمود، از مردم شهيد پرور بشرويه مي خواهم كه مرا ببخشند كه نتوانستم خدمتگزاري مفيد براي آنها باشم.

پدر و مادر عزيزم:

دورد فراوان بر شما، اميدوارم سلام مرا كه از صميم قلب و از فرسنگها راه دور مي آيد، بپذيريد. سلامي كه از ميان آتش و خون و از دشت خونين جبهه هاي نبرد مي رسد، پذيرا باشيد.

از اينكه نتوانستم حتي ذره اي از زحمات و شب بيداريهاي شما را جبران كنم، طلب بخشش مي كنم و اميدوارم در مرگ فرزندتان، ناراحت نباشيد كه دشمن خوشحال مي شود، ما امانتي از جانب خداوند نزد شما هستيم ، كه هرگاه بخواهد آنرا مي گيرد.

پدرم، مرا ببخشيد كه نتوانستم در زندگي به شما كمكي نمايم ، خداوند به شما صبر عنايت فرمايد.

مادر جان، اگر شهيد شدم در مرگم همچون فاطمه صبور باش تا بتواني دوري ام را تحمل كني.

اما تو اي برادرم اميدوارم همچون مسلمانان صدر اسلام بوده و بتواني راه تمامي شهدا را ادامه دهي.

خواهرانم، در مرگم مانند زينب كبري(ع) صبور باشيد تا بتوانيد رنجها و مشقات را تحمل كنيد. با حفظ حجاب هايتان كه از همه چيز مهم تر است، راه شهدا و راه مرا ادامه دهيد. حجابتان را حفظ كنيد كه از خون شهيد كوبنده تر است. اي زن به تو از فاطمه اينگونه خطاب است:

(ارزنده ترين زينت زن، حفظ حجاب است) دوستان و همرزمان، سلاح ايمان را حفظ كنيد و در سنگر، از اسلام و قرآن دفاع نمائيد . سلاح تنها كافي نيست و بايستي ايمان با عمل توام باشد.

از كليه برادران دانشجو و همسنگرم در سنگر تعليم و تربيت ميخواهم كه اولا، مرا ببخشند و ثانيا، بدانيد كه حرفه مهمي را انتخاب كرده ايد و در آينده اي نه چندان دور به دوش شما مسئوليتي بس سنگين گذاشته مي شود، فردا نونهالاني مي خواهند زير دست شما تربيت و تعليم را ببينند كه آينده سازان اين كشور خواهند بود. پس بيدار باشيد كه اول خود را بسازيد تا بتوانيد در آينده ديگران را بسازيد.

از تمام مدرسين و استادان محترم مي خواهم كه مرا ببخشند كه در اين مدت نتوانستم شاگردي كوشا باشم و نتوانستم جبران زحمتهاي آنها بنمايم، اميدوارم خداوند به آنها اجر عنايت فرمايد.

در پايان از تمامي دوستان و اقوام و همشهريانم مي خواهم كه مرا ببخشند و براي من گريه نكنند، اگر مي خواهيد گريه كنيد بر دردهاي دل فاطمه(ع) گريه كنيد. اگر مي خواهيد گريه كنيد بر غريبي و تنهايي اباعبدالله و 72 شهيد صحراي كربلا و علي اكبر و علي اصغر حسين و بر اسيري زينب گريه كنيد.

از شما مردم مي خواهم، اگر جنازه ام به بشرويه حمل گرديد، مرا تا محل فاطميه ببريد چون من خدمتگزار فاطمه زهرا و امام حسين (ع) بودم و مي خواهم اين جسد ناقابلم يكبار ديگر به خانه حضرت زهرا برده شود.

در پايان از خداوند طول عمر و سلامتي كامل را براي رهبر كبير انقلاب اسلامي خواستارم.


خدمتگزار كوچك شما - سيد محمد خاكساري مقدم مورخه 64/11/09



 

 

از شما ملت غیور و همیشه در صحنه میخواهم که امام را تنها نگذارید و برای ایشان دعا کنید، زیرا رهبر قلب انقلاب اسلامی است و تا زمانی که رهبر را دارید جمهوری اسلامی زنده و پاینده است و به کشور آسیبی نمیرسد. ای جوانان مبادا که در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد.

فیلم

نظرات