شهید عباس معیل

عباس معيل
نام پدر : علي
دانشگاه : مركز تربيت معلم شهيد مفتح فردوس
مقطع تحصيلي : كارداني
رشته تحصيلي : آموزش ابتدايي
مكان تولد : بشرويه (خراسان جنوبي)
تاريخ تولد : 1344/04/16
تاريخ شهادت : 1363/12/22
سمت : بي سيم چي
مكان شهادت : جزيره مجنون
عمليات : بدر

سن شهادت : نوزده

 

زندگی نامه :

دانشجوي شهيد عباس معيل در سال1344در خانواده‌اي مذهبي و متدين در شهر بشرويه ديده به جهان گشود. هنگام تولدش، پدرش مسافرت بود و اهل خانه بر حسب سفارش پدر و به عشق سقاي كربلا نامش را عباس گذاشتند.

دوران كودكي عباس با تلاش و سخت‌كوشي و در خانواده اي كه عشق سرور و سالار شهيدان بود سپري مي‌گشت وي چهار سال داشت كه براي زائران امام زاده علي(ع) روي دست پدر روضه سكينه خاتون(س) خواند و جمعيت را به شدت به گريه انداخت. بعد‌ها نيز يكي از مداحان اهل بيت (ع) بود و بويژه در شب و روز عاشورا در هيئت جان نثاران حسيني نوحه خواني مي‌كرد. در شش سالگي به دبستان رفت و از فرط علاقه به مادرش هنگام رفتن به مدرسه و برگشت وي را در آغوش مي‌كشيد و مي‌بوسيد. عباس در مدرسه دانش‌آموزي درسخوان بود و با دوستانش اخلاق خوشي داشت.

تابستان ها شترهاي پدر را به چرا مي‌برد اما اغلب به كار طاقت فرسا در كوره پز خانه مي‌پرداخت تا با كسب درآمدي مختصر هزينه‌هاي تحصيلي خود را بپردازد.

دوران تحصيلي‌اش در مدرسه راهنمايي مصادف با انقلاب شكوهمند اسلامي بود. او در اين سال ها با وجود كوچكي از جسارت زيادي برخوردار بود و يكبار نيز مقاله‌اي عليه رژيم ستمشاهي در مقابل جمعيت قرائت كرد كه مورد تحسين قرار گرفت. سال هاي حضور در دبيرستان عباس اغلب كتابي براي مطالعه در دست داشت.

و اهل مسجد نیز بود.در امر به معروف و نهي از منكر پيش قدم بود و در اين كار ترديد به خود راه نمي‌داد. عصباني نمي‌شد و حرمت ديگران را نگاه مي‌داشت. در اين ايام شهيد عباس معيل دوباره به جبهه رفت. مسئولين اعزام نيرو به خاطر سن و سال كم و جثه كوچك و ضعيف عباس مانع اعزامش مي‌شدند اما او با زرنگي كه داشت خود را به جبهه مي‌رساند. برخي از دوستان عباس طي اين سال ها به فوز عظيم شهادت نائل شدند.عباس كه بيش از همه تحت تاثير شهادت شهيد محمد فرهادي بود. او علاقه وافري به اين شهيد بزرگوار داشت و هميشه از او ياد مي‌كرد. عباس بسيار ساده پوش و از ماديات دنيا ‌گريزان بود و دنيا را سراب مي‌‌دانست و ديگران را از دل بستن به آن بر حذر مي‌داشت. وي در آخرين نامه‌اش خطاب به برادر خود مي‌نويسد: دنيا ابدي نيست و اين ساده لوحي است كه چشم به دنياي فناپذير داشته باشيم.

پس از اتمام دبيرستان وارد مركز تربيت معلم فردوس در رشته آموزش ابتدایی شد. در اولين سال تحصيلي‌اش, مقارن عمليات خيبر به جبهه اعزام شد و از سال بعد نيز مجدداً درسش را رها كرد تا از فيض دانشگاه جبهه بي‌بهره نماند.

آخرين اعزام شهيد در سال 1363و قبل از عمليات بدر بود كه به عنوان بي‌سيم‌چي توپ 106 انتخاب گرديد. اين بار نور شهادت به وضوح در رخسارش نمايان بود. چند روز قبل از عمليات بدر بود كه ديگر از شوخ طبعي او خبري نبود. بسيار آرام و مطمئن بود. بيش تر فكر مي‌كرد و كم تر حرف مي‌زد. هر وقت و هر كجا كه مي توانست با خداي خود خلوت مي‌كرد و وقتي كه ناگهان پيدايش مي‌شد چشمانش با حلقه‌‌‌‌اي از اشك مي‌در‌خشيد. چشمان هميشه نمناكش گوياي اين واقعيت بود كه سرانجام جان بر سر عشق خواهد باخت شب عمليات فرا رسيد. آزاد سازي جاده‌ي خندق در آب هاي هورالعظيم در آن سوي ساحل آغاز شد. در اين سو اتومبيل جيپ 106 با خدمات و مهمات سوار بر قايق مخصوص، آماده حركت بود و سرانجام پس از پاكسازي جاده‌ي خندق شبانه به راه افتاد و ساعت 8 صبح به كناره‌ي جاده‌ي خندق رسيد. جيپ 106روي جاده خندق كه فقط اسلحه سبك داشتند اميدواري مي‌داد. در انتهاي جاده دشت بزرگي در اختيار عراقي‌ها بود. دشمن با تمام توان پاتك خود را از اين محل آغاز كرد و قبضه‌ي توپ106 تنها سلاح هاي سنگين در جبهه‌ي اسلام بود كه هر از گاهي از پشت خاكريزي كوتاه شليك مي‌كرد. ادوات دشمن در آتش قهر رزمندگان اسلام مي‌سوخت اما خطر حمله مجدد ادامه داشت.جيپ 106 حامل شهيد معيل براي بارگيري گلوله بايد لحظاتي از خط مقدم خارج مي‌شد. عباس خوشحال از تلاش خود و همرزمان به عقب برمي‌گشتندكه مورد اصابت گلوله كاتيوشاي دشمن قرارگرفت سرنشينان جيپ به هوا پرتاب شدند و عباس با تبسمي بر لب شهيد شد. پيكر پاك آن شهيد ساعاتي زير آتش دشمن باقي ماند و سرانجام به وسيله موتور سيكلت از زير آتش خارج و بلافاصله با قايق به پشت جبهه منتقل گرديد.(تاریخ شهادت: 1363/12/22)هنوز همسنگران شهيد در جبهه بودند كه پيكر پاك او با حضور چشم‌گير مردم و برخي همكلاسيان و اساتيدش در شهر فردوس و بشرويه تشييع شد.




وصیت نامه :

وصيت نامه اول شهيد عباس معيل
تاريخ : 1362/12/26

بسم الله الرحمن الرحيم

« مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَي نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا. برخي از مومنان بزرگ مرداني هستند كه به عهديكه با خدا بستند كاملاً وفادار كردند تا براه شهيد شدند و برخي نيز به انتظار شهادت مقاومت كرده و هيچ عهد خود را تغيير ندادند»

به نام الله يگانه پاسدار و خريدار حرمت خون شهيدان و بنام آن خدائي كه انسان را از عدم به هستي آورد و از روح خود در وي دميد و سلام بر پيامبران و رسولان خداوند كه راهنمايي براي بشريت بودند و بويژه سلام بر پيامبر بزرگ اسلام اشرف انبياء عقل كل محمد(ص) و سلام بر 12 جانشين معصوم و پاكش و سلام بر مهدي(عج) و نايب بر حقش حضرت آيت ا... امام خميني.

سلام بر قلب تپندۀ تمام مسلمانان جهان، سلام بر كسي كه با قيام مردانه اش دوباره اسلام را زنده كرد و پشت مستكبران را به لرزه درآورد. خداوند نگهدارش باشد انشاءالله. اكنون كه ديو سيرتان زمان و استعمارگران دوران با تمام قوا و نيروي اهريمني خود بر عليه انقلاب اسلامي بسيج شده اند بر خود لازم ديدم براي چندمين بار نداي رهبرم را لبيك گويم و در صحنه هاي پيكار نور عليه ظلمت شركت جويم هرچند كه كاري از حقير ساخته نيست ولي من نيز قطره اي از اين درياي پرتلاطم امت اسلامي هستم و نيز خلق شده در خاك پاك ايران زمين و آن چيزي كه در اين راه به من قوت قلب مي دهد فقط اسلام و احكام آنست. آري من ميروم تا به خيل راهيان كربلا و قدس بپيوندم و يكي از افراد اين قافلۀ عظيم باشم. مي روم به غافله اي بپيوندم كه غافله سالار آن مهدي است مي روم به جمعي بپيوندم كه روح معنويت و روحانيت و خداجوئي برآن حاكم است خداوندا قبول كن و از تقصيرات همه ما درگذر. خدايا همانطور كه در دعاي كميل مي خوانيم الهي و ربي من لي غيرك: خدايا ما غير از تو كسي را نداريم معبودا از گناه ما درگذر آمين.

حال كه قدم در اين راه نهاده ام از خداوند بزرگ مي خواهم كه پاكم كند و اگر لياقتي بود مرا بجودش بپذيرد و توفيق شهادت را نصيبم گرداند و حال چند سخني است كه بايد بگويم.

1- ملت قهرمان و شهيد پرور، دنيا مانند سرابي است كه انسان هرچه مي رود به آن نمي رسد، بمحض رسيدن بيك آرزو آرزوي بعدي جانشين آن مي شود پس بفكر آخرت باشيد و براي آن دنيا توشه جمع نماييد و توشه سراي آخرت تقوا و روحانيت و معنويت است.

2- هميشه در صحنه باشيد و ياور امام امت باشيد و رهنومدهاي پيامبر گونه اش را جامۀ عمل بپوشيد.

3- دعاها را هر چه بهتر و باحالتر برگذار نمائيد. روضه بخوانيد تا مردم گريه كنند و هميشه در معنويات غرق باشند.

4- به گفته شهيد مرتضي مطهري گريه كردن بر شهيد، شركت در حماسۀ آن شهيد است پس بياد حسين و اسيري زينب و آوارگي اطفال اباعبدا... الحسين گريه كنيد البته نه طوري كه دشمنان خوشحال شوند.

5- نماز جمعه كه يكي از از منابع بسيار مهم آگاهي هاي اسلام اسلامي – اجتماعي – سياسي عبادي است را فراموش نكنيد.

6- حقير از همه رضايت دارم و من عاجزانه از مردم مسلمان و شهيد پرور مي خواستم تا مرا ببخشيد و از حقير راضي شوند.

7- تقاضا دارم كه اگر بدن ناقابلم تشييع شد در آهر نوحه (روضه) وداع حضرت ابي عبدا... الحسين با اهل بيتش خوانده شود.

8- حرف ديگر من با همكلاسان و معلمين آينده اين انقلاب است، برادران اولا كه مرا ببخشيد ثانيا وظيفۀ شما خيلي خطير است چون فردا نونهالان پاك و معصومي زير دست شما خواهند بود و شما بايد در تعليم و تربيت آنان كوشا باشيد.

و اما سخني با پدرم. پدر جان مي دانم كه فرزند خوبي نبودم مي دانم با اينكه از نظر مالي در فقر بوديم مرا بهر سختي بود به مدرسه فرستاديد نتوانستم برايتان مفيد باشم ولي اگر من در راه خدا رفتم خوشا بحالت كه چنين فرزندي تربيت كردي صبر را پيشه كنيد و استوار و مقاوم باشيد.

و اما مادرم: اي كسي كه شيرۀ جانت را بمن دادي تا جان گرفته و بزرگ شدم بايد بداني كه من امانتي بودم از خدا در نزد شما پس شما هيچ ناراحت نشويد فقط از شما مادر عزيزم مي خواهم كه شيرت را بر من حلال كني و از من راضي باشي. برادرانم شما نيز بايد ادامه دهنده راهم باشيد ضمناً نماز و روزه فوت شده دارم اميدوارم بجا آوريد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

با تقديم احترام برادر شما عباس معيل

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.
وصيت نامه دوم شهيد عباس معيل
تاريخ : 1363/12/19

بسم الله الرحمن الرحيم

خدايا تو را سپاس كه مرا راهنما بودي براي رفتن در راهت. بارالها تو را سپاس كه به قوه‌ي تفكر عنايت فرمودي تا آگاهانه راهم را انتخاب نمايم. معبودا سپاس و حمد و ستايش مخصوص تو است زيرا كه تو واجب الوجودي و مبرا از دوئيت. سپاس بي‌كران بر خداوندي كه انسان را خليفه‌ي خود در ارض قرار داد و او را مسجود ملائكه الله نمود. صلوات و رحمت بي پايان الهي بر شهيدان هميشه زنده‌ي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي كه در نبرد با كفار جهاني و مزدوران بعثي در راه اعتلاي پرچم توحيد در خون پاك خويش غلتيدند و به لقاءالله رسيدند. درود خداوند و رسولش و سلام پرافتخار امام و امت شهيد پرور بر تمامي عزيزان رزمنده و پيكارگران شهادت طلب جبهه‌هاي جهاد في سبيل الله كه امر امام يعني امر خدا را لبيك گفته و برتري سلاح ايمان را بر تكنيك شياطين شرق و غرب به اثبات رساندند.

امروز يك مرتبه به فكر افتادم كه در اين ساعات حساس بايد چند كلمه‌اي را بنويسم. آري امروز روز جنگ است روزي است كه بايد براي ابد اين غده سرطاني را ريشه‌كن نمود. ساعت 11 صبح است يكي در حال جمع كردن پتوهايش مي‌باشد، ديگران در مورد نحوه‌ي عمليات با هم صحبت مي‌كنند و ديگري در روبرويم مشغول نوشتن وصيت نامه‌اش است. راستش نمي‌دانم كه چه بنويسم آخر من كه چيزي براي نوشتن ندارم اين ملت آگاه‌تر از آن است كه احتياج به موعظه داشته باشد. من پيش خود فكر مي‌كردم كه چرا عده‌اي از برادران در وصيت‌نامه‌هايشان مي‌نويسند براي ما گريه نكنيد به نظر من بايد اين فكر تصحيح شود بله در اصل بايد براي مظلوميت حسين(ع) و اسيري زينب(س) و مظلومي مولاي متقيان علي(ع) گريه‌كرد ولي به نظر من بايد عقده دل را خالي كرد. مادري كه فرزندش را نه ماه در جانش پرورش مي‌دهد و او را بزرگ مي‌كند تا به سن بيست سالگي يا بالاتر مي‌رساند چطوري در مرگ عزيزش گريه نكند.

ولي يك سخن با پدر و مادرم: اول سلام و بعد از آن اين كه من امانتي بودم از خدا در نزد شما پس اگر بخواهد امانتش را بگيرد ديگر ناراحت نشويد من آگاهانه قدم در اين راه نهادم و تا آخر به پيش خواهم رفت تا خداوند مرا به خود بپذيرد اين دفعه حالي ديگر دارم دلم كسي را مي جويد كه قابل روئيت نيست. دنبال معشوقي مي‌گردد كه هرگز او را نديده است ولي يك چيز مرا به خود مشغول ساخته است و آن اين كه نكند حق الناسي بر ذمه‌ام مانده باشد.

خواهشمندم از هر كس كه از من طلبي دارد يا من به او بدي كردم مرا ببخشيد تا اگر لياقتي داشتم و اين حقير گناهكار توانست خود را به معبودش برساند در درگاهش آرامش خاطر داشته باشد. من در اجتماع فرد خوبي نبودم هر چه در مخيله‌ي خود به جستجو مي پردازم جز گناه نمي‌بينم.

مردم بشرويه مرا ببخشيد من از همه راضي هستم و از دوستانم مي‌خواهم كه بينديشند و راه خود را بيابند. مردم، دنيا مانند سرابي است كه هر چه انسان به سويش مي‌رود جز هيچ، چيز ديگري نمي‌يابد. مردم, ماديات دنيا را به همين گونه حساب كنيد انسان هر چه به مقامي مي‌رسد مي‌خواهد به مقامي بال تر برسد و انسان هرگز سير نمي‌شود مگر اين كه به خدا برسد البته از راه معنويات.

سخني با مدرسين و همكلاسانم، از همه‌ي مدرسين و استادان عزيزم معذرت مي‌خواهم و تشكر مي‌كنم. معذرت از اين كه در اين مدت نتوانستم برايشان شاگردي كوشا باشم و احياناً ندانسته عملي انجام داده باشم كه موجب كدورت خاطرشان گشته باشد و تشكر از اين كه واقعاً براي حقير و ديگران خالصانه زحمت كشيدند تا آموخته‌هايشان را منتقل كنند و به وظيفه‌مان آشنايمان كردند.

من خيلي كوچك‌تر از آنم كه بخواهم سخني بر زبان آورم ولي تنها تذكر اين كه نگذاريد كه خون شهيدانمان را پايمال كنند و نگذاريد كه امام بي ياور بماند. شما بايد بعد از كربلا عازم قدس گرديد لذا سلاح اين گلگون‌كفنان را برگيريد و قلب خصم زبون را نشانه رويد. اوامر امام را مو به مو انجام دهيد كه رستگار خواهيد شد. دنيا فقط محل امتحان است زندگي ابدي در سراي آخرت است، زندگي و حيات ابدي آن جاست پس بشتابيد.

خدایا خدایا تا انقلاب مهد خمینی را نگهدار

63/12/19



نظرات