محمدحسن برادران
نام پدر: غلامحسین
تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۱۰/۲۰
محل تولد: برون
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۲/۱۰
محل شهادت: خرمشهر
محل دفن: برون
یگان اعزام کننده: بسیج جاده خندق
زندگی نامه
شهید محمد حسن برادران به تاریخ 20/10/1341 در روستای برون از توابع شهرستان فردوس در خانواده ای زحمتکش روستائی و متدین دیده به جهان گشود. او در دامان مادری مؤمنه و پدری زحمتکش و رنجدیده پرورش یافته و دوران ابتدائی را در زادگاهش به اتمام رساند. برای ورود به مقطع بالاتر به شهرستان فردوس عزیمت نموده و دوران راهنمائی تا سوم دبیرستان را در آنجا مشغول به تحصیل شد. او در این ایام در بین همکلاسیهای خود فردی دوست داشتنی و گشاده رو بود. اخلاق خوبش گویای اعتقاد دینی و مذهبی وی بود. به همین دلیل، هرچند که در شهر درس می خواند ولی از حال و هوای روستا و احوالات پدر و مادر و خویشاوندان خویش غافل نبود و مرتباً از ایشان سر می زد و در امورات کمکشان می کرد.
همزمان با اوجگیری انقلاب و تظاهرات مردمی برضد رژیم منحوس پهلوی، دوشادوش دیگران در صفوف آهنین و خشم آلود مردمی در شهر و روستا شرکت کرده و خشم و انزجار خود را از رژیم طاغوت آشکارا بیان می نمود. گاهی اعلامیه و نوار به روستا می برد و بدین ترتیب در آگاه ساختن مردم نقش مؤثری را ایفا می کرد. بعد از پیروزی انقلاب نیز در کلاسهای نظامی و عقیدتی شرکت کرده و عضو پایگاه بسیج روستا شده و در هر موقعیت مناسب در برنامه ها شرکت فعال داشته و به نگهبانی می پرداخت.
او یک انسان دور اندیش بوده و موقعیتهای اجتماعی و سیاسی زمان خود را به خوبی درک می کرد. ازجمله هنگام انتخاب بنی صدر به ریاست جمهوری، اظهار می داشت که بنی صدر فرد مفید و لایقی برای این جایگاه نیست. به همین دلیل به دیگران توصیه می کرد که به او رأی ندهند. در مقابل به امام(ره) و آرمانهای وی عشق می ورزید و توصیه به حمایت از روحانیت متعهد داشت.
شهید محمد حسن برادران در حالی که سال سوم دبیرستان را سپری می نمود، به فرمایش رهبرکبیر انقلاب لبیک گفته و در اواخر سال 1360 لباس رزم برتن کرده و پس از طی دوره آموزشی، از طریق بسیج به جبهه اعزام شد. وقتی بار اول به مرخصی آمد، از خوبیهای جبهه برای همگان تعریف می کرد، به طوریکه از آن تعبیر به دانشگاه انسان سازی نمود. وی سرانجام پس از اتمام مرخصی و بازگشت به جبهه، حین عملیات بیت المقدس به تاریخ 10/2/1361 در خرمشهر به لقاء معبود شتافت و روحش در جایگاه ابدی آرام گرفت. روحش شاد و یادش گرامی.
متن وصیتنامه شهید محمدحسن برادران
بسم الله الرحمن الرحیم (( ان الله اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون و یقتلون … و ذلک هو الفوز العظیم )) << خدا جان و مال اهل ایمان را به بهاى بهشت خریدارى کرده، آنها در راه خدا جهاد مىکنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند این وعده قطعى است بر خدا و عهدى است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا با وفاتر به عهد کیست، اى اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت سعادت و پیروزى بزرگى است. >> درود فراوان به پیامبران الهى به ویژه پیامبر اسلام و درود به امامان پاک و معصومین محترم. درود بر امام زمان ـ مهدى منتظر که همه ما انتظار ظهورش را مىکشیم و درود بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینى و درود بر رهروان راه امام که با دستورات پیامبرگونه، امام امت مىرود که پرچم توحید را به سرتاسر جهان بگستراند و با خون سرخ خویش نهال تشنه اسلام را سیراب گردانند و مستضعفین را بر مستکبرین پیروز گردانند و سلام بر پدر و مادر مهربان که مرا با مشقت بزرگ کردهاند و از آنها نهایت تشکر را مىنمایم که به من اجازه دادند که به جبهه بیایم و با صدام که در حقیقت آمریکا است مبارزه نمایم، خون ناچیز خود را در راه اسلام بریزم. از خداوند مىخواهم که هیچ وقت من را به حال خود وانگذارد تا به من لغزشى روى نیاورد و بتوانم آن چه را که اسلام از من مىخواهد ایفاى نمایم زیرا این یک امتحان الهى است که از ما به عمل مىآید تا خداوند بر همه اعمال ما ناظر است و هر کسى که از این امتحان الهى پیروز درآید در دنیا و آخرت روى خواهد داشت که در برابر امامانى که چندین قرن پیش به خاطر اسلام قیام کرد و جان خود را از دست دادهاند بایستد و اگر ما بىتفاوت باشیم در روز قیامت از ما سوال خواهد شد که چرا در جامعه اسلامى فساد رواج دارد و کسى نیست که به فکر برطرف کردن آن باشد.
از شما پدر و مادر و برادرانم مىخواهم در مورد مسائلى که رخ مىدهد بىتفاوت نباشید زیرا شما در برابر خون شهیدان مسئول هستید و اکنون که این نامه را مىنویسم موقع نماز است و عجله دارم و من اکنون در پادگان لشکر ۹۲ زرهى اهواز مىباشم و ممکن است تا چند روز دیگر اعزام شویم و از مکان اعزام نمىدانم کجاست و از شما مىخواهم که جواب نامه را ننویسد زیرا ما به زودى اعزام خواهیم شد و نامه شما به دست من نخواهد رسید.
خدمت برادر و خواهر کوچکم سلام دارم. خدمت برادرم محمد على برادران با خانواده سلام مىرسانم. خدمت شیخ محمد على حکیمى با همشیره و بچهها را سلام مىرسانم. خدمت عموى غلام رضا برادران، حاجى حکیمى، حاجى حسین حکیمى، کرم على گرجى، محمد حسین عمرانى برات، برادران، محمد حسین برادران، اکبر عمرانى را با خانواده سلام مىرسانم. خدمت رضا عمرانى را سلام مىرسانم. اکبر شهابى نیز با من است و خدمت شما را سلام مىرسانند. کلیه قومان و خویشان را سلام برسانید.
ضمنا حسین مبارکى از تهران از ما جدا شده است و از روزى که از تهران حرکت کردهایم از وى خبرى نداریم زیرا او در تهران مانده است و نمىدانم که به جبههها آمده است یا نه.
نظرات
ارسال یک نظر